فلسفه بعثت پیامبر؛
عبور از «عدالت اخلاقی» به «کرامت انسانی» (1)
استاد علی باقری فر
( 1400/07/12)
طبقهبندی مردم از نظر زیست اخلاقی
مردم را از نظر زیست اخلاقی میتوان در چهار گروه طبقهبندی کرد:
گروه اول آنان که نهتنها در زندگی عادی و شرایط طبیعی، بهایی برای فضیلتهای اخلاقی قائل نیستند و اخلاقی عمل نمیکنند، بلکه حتّی خوبیهای دیگران در حق خویش را نیز پاس نمیدارند و چهبسا خوبی را با بدی پاسخ میدهند. این کسان اگر میدان بیابند و قدرت پیدا کنند بدترین جنایتها و ستمها را در حق همنوعان خویش و طبیعت و محیط زیست انجام میدهند. چنانکه قرآن عزیز در وصف آنان میگوید: «وَ إِذا تَوَلَّي سَعي فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فيها وَ يُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْفَسادَ» (بقره/205): «و چون به سرپرستی در کاري دسترسی یابد میکوشد که در زمین تبهکاري ورزد و کشت و پشت را نابود کند و خداوند تباهی را دوست نمیدارد.». در منطق قرآن کریم، این افراد هیچ بهرهای از انسانیت ندارند و در زمرة حیوانات بلکه گمراهتر از آنان طبقهبندی میشوند.
گروه دوم کسانی هستند که زندگی و مناسبات خویش با دیگران را برپایة سود و زیان مادی استوار میسازند و برانگیزانندة آنان در عمل اخلاقی، سود و منفعتی است که از رهگذر آن بهدست میآورند و هرگاه پایبندی به اخلاق را برخلاف مصالح مادی خویش ببینند از آن چشم میپوشند. بر این پایه، این گروه، با اخلاق و زیست اخلاقی سرِ ستیز ندارند اما نگاه آنها به فضیلتهای اخلاقی کاملاً سوداگرانه و تاجرمآبانه است و اخلاق را تا آنجا ارج مینهند که به سود خویش ببینند.
گروه سوم افرادی هستند که میکوشند زندگیِ خویش را در سطح فردی و اجتماعی بر پایة ارزشهای اخلاقی بنا کنند؛ از ظلم و تباهسازی حقوق دیگران بپرهیزند، تا حد امکان ارزشهای اخلاقی را پاس بدارند و خوبیهای دیگران در حق خویش را با خوبی پاسخ دهند، اما از بدیهای دیگران نیز چشم نمیپوشند و کیفر خطاکاران و کسانی را که در حق آنان بدی کردهاند حقِ طبیعی خویش میدانند و به قول قرآن کریم «بدی را با بدی» جواب میدهند «... وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها ...» (شوری/40) منطق این افراد این آیه قرآن است که: «فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ» (بقره/194): «پس هرکس که به شما تعدّی کرد، همانگونه که به شما تعدّی کرده است او را عقوبت کنید». مفروض این است که این گروه در انتقامگیری و دفع تجاوزِ دیگران حد نگه میدارند و دشمنی با افراد، آنان را از مرز عدالت بیرون نمیبرد و چنان میکنند که قرآن فرموده است: «... وَلَا يَجۡرِمَنَّكُمۡ شَنَـَٔانُ قَوۡمٍ عَلَىٰٓ أَلَّا تَعۡدِلُواْۚ ٱعۡدِلُواْ هُوَ أَقۡرَبُ لِلتَّقۡوَىٰ ...» (مائده/8): «و هرگز دشمنی با گروهی وادارتان نکند که به عدالت رفتار نکنید. به عدالت رفتار کنید که آن به تقوا نزدیکتر است ...».
گروه چهارم، اندک افرادی هستند که نهتنها در زندگی فردی و جمعی خویش به همة اصول اخلاقی پایبند هستند و در مناسبات خویش با دیگران مرزِ عدالت را پاس میدارند، بلکه فراتر از آن، کنش اجتماعی خویش را بر پایة «احسان» سامان میدهند. این افراد نهتنها بیحساب خیر میرسانند و از بذل خوبی نسبت به هرکس و در هر موقعیتی دریغ ندارند، بلکه بدیهای دیگران را نیز با خوبی جواب میدهند. سپر دفاعی ایشان در برابر دشمنیها و کژتابیهای بدخواهان، «خوبی» کردن است. آنان دل در گرو این کریمة قرآنی دارند که میفرماید: «وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ» (فصلت/34و35): «نیکی با بدي برابر نیست؛ به بهترین شیوه (دیگران را از چالش با خود) بازدار، ناگاه آن کس که میان تو و او دشمنی است چون دوستی مهربان میگردد. و این را جز به آنان که میشکیبند، و جز به آنان که بهرهاي سترگ دارند فرانیاموزند». به حکم آیه شریفه گروه چهارم براین باورند که «خوبی در برابر بدی» دشمنان را به دوستان گرم و صمیمی تبدیل میکند! بر این پایه، بهترین راه پایان دادن به «بدیها و دشمنکامیها» احسان و نیکوکاری است.
نسبت گروههای چهارگانه با فلسفة بعثت پیامبر(ص)
خدای متعال همگان را به عدالت و احسان فرمان داده و از زشتیها و ناپسندها و ستم بازداشته است: «إِنَّ اللَّهَ يَأمُرُ بِالعَدلِ وَالإِحسانِ وَإيتاءِ ذِي القُربىٰ وَيَنهىٰ عَنِ الفَحشاءِ وَالمُنكَرِ وَالبَغيِ يَعِظُكُم لَعَلَّكُم تَذَكَّرونَ» (نحل/90): «بهراستی خداوند به دادگري و نیکی کردن و اداي (حقّ) خویشاوند، فرمان میدهد و از کارهاي زشت و ناپسند و افزونجویی، بازمیدارد؛ به شما اندرز میدهد باشد که شما پند گیرید».
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْلَاقِ»: «من برانگیخته شدم تا کرامتهای اخلاقی را تمام کنم».
بر این پایه، رسالت پیامبر از عدالت آغاز و به کرامت ختم میشود. کمترین حدّ هدفگذاری در رسالت پیامبران، تأمین عدالت اجتماعی و قیام مردم به قسط و عدالتپیشگی است. در یک جامعة قرآنی هرکسی و هر چیزی در جای خود قرار دارد، حق هرکس به او میرسد، به کسی ستم نمیشود، حقوق طبیعی مردم پاس داشته میشود؛ حق حیات، حق تأمین معاش، حق بهداشت و درمانِ آسان، حق آموزش، حق سلامت روانی، حق امنیت فردی و اجتماعی، حق آزادی عقیده و بیان و حق انتخاب نظام سیاسی و حاکمان، و هر حق دیگری که لازمة زیست انسانی است برای همگان محترم شمرده میشود و به هیچکس ظلم و ستمی روا داشته نمیشود. چنین جامعهای با ارزشهای اخلاقی بیگانه نیست و حداقل از هر عمل غیراخلاقی که درد و رنجی برای مردم در پی داشته باشد پرهیز میکند. اما این نهایت کمال آن نیست و بالاتر از آن، چیزی است که در بیان نورانی پیامبر خاتم(ص) از آن بهعنوان «تمام کردن کرامتهای اخلاقی» یاد شده است و انشاءالله در قسمتهای بعدی بیشتر به آن خواهیم پرداخت.
برپایة آنچه بیان شد، در بیان نسبت گروههای چهارگانه با فلسفة بعثت میتوان چنین گفت که:
گروه اول از چهار گروه مورد اشاره، هیچ نسبتی با رسالت پیامبر ندارند گرچه به حکم شناسنامه و محیط تولد، خود را مسلمان بنامند و دینِ رسمی آنان اسلام باشد و هر روز حداقل نُه بار (در تشهد نمازهای پنجگانه) به رسالت پیامبر خاتم گواهی دهند. انتساب به دین برای این گروه از مردم، نه فقط مایة رشد و کمال نیست که چهبسا برستمپیشگی و طغیان آنان میافزاید «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً» (اسراء/82): «و از قرآن آنچه براي مؤمنان شفا و بخشایش است فرومیفرستیم و بر ستمکاران جز زیان نمیافزاید».
گروه دوم زمینه و شرایط لازم برای بهرهگیری از پیام وحی و آموزههای آسمانی را دارند و گزافه نیست اگر گفته شود اولین و بیشترین مخاطبان پیامبر را همین گروه تشکیل میدهند تا همه ابعاد و زوایای زندگی فردی و اجتماعی خود را به ارزشهای اخلاقی بیارایند و از تنظیم زندگی خویش بر پایة اصالت منافع مادی، به سطح اصالت بخشیدن به ارزشهای معنوی ارتقا یابند و دنیا و جلوههای آن را در خدمت تأمین سعادت و کمال اخلاقی و انسانی بهکار گیرند و شیوة زندگی و سلوک خود را به سطح گروه سوم برسانند.
پرسش مهم در این مرحله این است که آیا دستیابی به این سطح از سلوک اخلاقی، پایان راه است و باید به آن رضایت داد و از آن خشنود بود؟
پاسخ رسول اکرم به این پرسش آن است که اخلاقی زیستن و از هر نوع ظلم و ستم در حق دیگران پرهیز کردن گرچه مطلوب و شرط لازم برای زیست انسانی است، اما راه کمال در این جا به پایان نمیرسد؛ من آمدهام تا سطح سلامت و طهارت زندگی مردم را از «عدالت اخلاقی» به «کرامت اخلاقی» ارتقا بخشم و بشریت را از دهلیز «عدالت» عبور دهم و به بزرگراه «احسان» برسانم. اخلاقی زیستن و زندگیِ جمعیِ خود را بر پایة عدل و انصاف بنا کردن، هدفی است که همة پیامبران دنبال آن بودند اما آنچه پیامبر خاتم در پیِ آن است «تکمیل کرامتها و بزرگواریهای اخلاقی» است که یکی از زیباترین جلوههای آن «پاسخ بدی با خوبی» است. این پیامی است که پیامبر اکرم بارها از زبان وحی با مردم در میان گذاشته و مخاطبان کمالجوی خود را به آن فراخوانده است.
در ادامه، نمونههایی از آیات قرآن در این باره همراه با ترجمه آن ارائه میشود. تأملِ خوانندگان فرهیخته در مفاد این آیات، ما را از شرح و تبیین آن بینیاز میسازد.
فراخوان مؤمنان به خوبی در برابر بدی
1. برتری گذشت، بر مقابله به مثل
{وَجَزَاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ} (شوری/40)
«و کیفر هر بدي بديیی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وي بر خداوند است، بیگمان او ستمگران را دوست نمیدارد.»
یادآوری: در این آیه با اینکه قانون «مقابله به مثل» به رسمیت شناخته شده، اما در مرتبة برتر، سخن از عفو و اصلاح است که به دلیل ارزش والای آن، پاداش آن بر عهدة خدا گذاشته شده است.
2. گذشت از بدی، کاری خدایی
{إِنْ تُبْدُوا خَیْرًا أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ عَفُوًّا قَدِیرًا} (نساء/149)
«اگر کار خیري را آشکار یا پنهان کنید یا از بدي (دیگران) درگذرید بیگمان خداوند درگذرندهاي تواناست.»
یادآوری: در این آیه گذشت از بدیها، در ردیف کارهای خدایی قلمداد شده، زیرا خدا را چنین معرفی کرده که در عین توانمندی، بسیار درگذرنده است.
3. خوبی در برابر بدی، خصوصیت بندگان خدای مهرگستر
{وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الأرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلامًا} (فرقان/63)
«و بندگان (خداوند) بخشنده آنانند که بر زمین فروتنانه گام برمیدارند و هرگاه نادانان با آنان سخن سر کنند پاسخی نرم گویند.»
یادآوری: در این آیه لازمة بنده خدای مهرگستر بودن را این میداند که در برابر نابخردیها و نابخردان، پیام سلام و سلامتی منتقل میکنند.
{وَالَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلانِیَةً وَیَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُولَئِکَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ} (رعد/22)
«و آنان را که در پی خشنودي پروردگارشان شکیبایی پیشه میکنند و نماز را برپا میدارند و از آنچه ما روزي آنان کردهایم پنهان و آشکار میبخشند و به نیکی، بدي را دور میدارند؛ فرجام (نیک) آن سراي است.»
یادآوری: در واپسین فراز این آیه، فرجام نیکِ سرای واپسین از آنِ افرادی دانسته شده که «با نیکی بدی را دور میکنند» (پاسخ بدی را با خوبی میدهند).
4. گذشت و احسان، از ویژگیهای تقواپیشگان
{الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ} (آلعمران/134)
«همان کسان که در شادي و رنج میبخشند و فروخورندگان خشم و در گذرندگان از مردماند؛ و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد.»
یادآوری: این آیه در وصف تقواپیشگان میگوید: آنان خشم برآمده از بدرفتاری دیگران نسبت به خود را فرومیخورند، از خطاکاران درمیگذرند و به آنان احسان میکنند، زیرا خداوند محسنان را دوست دارد.
5. بخشش دشمنیهای همسر و فرزند
{یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَأَوْلادِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ} (تغابن/14)
«اي مؤمنان! برخی از همسران و فرزندانتان دشمن شمایند پس، از آنان دوري گزینید و اگر درگذرید و ببخشایید و چشم بپوشید بیگمان خداوند (نیز) آمرزندهاي بخشاینده است.»
یادآوری: در این آیه ضمن جلب هشیاری مؤمنان به این نکته که بعضی همسران و فرزندان دشمن شما هستند و باید از آنان برحذر باشید، بر «درگذشتن، بخشیدن و چشمپوشی کردن از دشمنیهای آنها» تکیه میکند، که کاری خدایی است، زیرا خدا هم بخشاینده و مهربان است.
6. بخشش بدیهای خویشاوندان
{وَلا یَأْتَلِ أُولُو الْفَضْلِ مِنْکُمْ وَالسَّعَةِ أَنْ یُؤْتُوا أُولِی الْقُرْبَى وَالْمَسَاکِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ} (نور/22)
«و سرمایهداران و توانگران از شما نباید سوگند یاد کنند که به خویشاوندان و مستمندان و مهاجران در راه خدا چیزي ندهند و باید درگذرند و چشم بپوشند، آیا دوست نمیدارید که خداوند شما را بیامرزد؟ و خداوند آمرزندهاي بخشاینده است.»
یادآوری: گاهی برخی ثروتمندان که دستی بخشنده دارند، بهخاطر کژتابیها و خطاهای کمکگیران سوگند یاد میکنند که کمکهای خویش به آنان را قطع کنند، قرآن میگوید: از بدیهای آنان درگذرید و خیررسانی به آنان را ادامه دهید تا خدا نیز از خطاهای هم بگذرد.
7. بخشش دگرکیشان
{قُلْ لِلَّذِینَ آمَنُوا یَغْفِرُوا لِلَّذِینَ لا یَرْجُونَ أَیَّامَ اللَّهِ لِیَجْزِیَ قَوْمًا بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ} (جاثیه/14)
«به مؤمنان بگو، از کسانی که به «روزهای خداوند» امیدی ندارند درگذرند تا (خداوند، هر) قومی را برابر با کارهایی که میکردهاند کیفر دهد.»
یادآوری: در این آیه پیامبر فرمان مییابد که مؤمنان را به بخشش دگرکیشان فرابخواند.
8. بخشش بدیهای اهل کتاب
{وَدَّ کَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إِیمَانِکُمْ کُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ} (بقره/109)
«بسیاري از اهل کتاب با آنکه حق براي آنان روشن است، از رشکی در درون جانشان، خوش دارند که شما را از پس ایمان به کفر بازگردانند؛ باری، (از آنان) درگذرید و چشم بپوشید تا (زمانی که) خداوند فرمان خویش را (پیش) آورد که خداوند بر هر کاری تواناست.»
یادآوری: در این آیه پس از اشاره به کوشش ناجوانمردانه بعضی از اهل کتاب برای بازگرداندن مسلمانان به کفر، دستور درگذشتن و چشم پوشی کردن از تلاشهای حقستیزانه آنان داده شده است.