حق مصونيت منتقدين از تعرض
كليه افراد يك جامعه حق مصونيت از تعرض را دارند; به ويژه فردي كه اظهارنظر و انتقاد ميكند بيشتر در معرض سوءظن حاكميت قرار ميگيرد; و بايد جان، مال، آبرو و ساير شئون او از مصونيت برخوردار باشد.
حضرت امير(ع) فرمودند: "من كسي را با اتهام و ظن و گمان بازداشت و مؤاخذه نمي كنم ." (1) آن حضرت حقوق مالي خوارج را تا زماني كه خون بي گناهان را نريختند قطع نكردند، و هنگامي كه بعضي از لشگريان معاويه در جنگ صفين توسط ياران حضرت مورد سب قرار گرفتند، آن حضرت با ناراحتي فرمودند: "من دشنام دادن و سب شما آنان را خوش ندارم، ولي اگر شما به جاي اين كار اعمال زشت و حالات آنان را بيان ميكرديد به حق نزديكتر و عذر شما پذيرفته تر بود; و به جاي دشنام و سب ميگفتيد: خدايا خون ما و آنان را حفظ كن و بين ما و آنان را اصلاح فرما و آنان را هدايت كن تا افراد نادان حق را بشناسند." (2)
همچنين از امام باقر(ع) نقل است كه فرمودند: "همانا علي (ع) به هيچ يك از كساني كه با او جنگيدند نسبت شرك و نفاق نمي داد، ولكن ميگفت : اينان برادران ما هستند كه بر ما يورش برده اند." (3)
وقتي حضرت امير(ع) نسبت به افراد محارب كه با او ميجنگيدند چنين برخورد مينمود و حيثيت و آبروي آنان را حفظ ميكرد، بديهي است نسبت به ساير مخالفان سياسي خود كه با او وارد جنگ نشده بودند چگونه برخورد مينمود.
تاريخ گواهي ميدهد كه در زمان حاكميت پيامبراكرم (ص) و امام علي (ع) هيچ كس به عنوان مخالف سياسي بازداشت و محاكمه سياسي نشد.
[1] "اني لاآخذ علي التهمة و لااعاقب علي الظن"; الغارات، ج 1، ص 371; بحارالانوا
[2] "اني اكره لكم أن تكونوا سبابين و لكنكم لو وصفتم اعمالهم و ذكرتم حالهم كان أصوب في القول و أبلغ في العذر و قلتم مكان سبكم اياهم : اللهم احقن دمائنا و دمائهم و أصلح ذات بيننا و بينهم و اهدهم من ضلالتهم حتي يعرف الحق من جهله"; نهج البلاغه صبحي صالح، خطبه 206.
[3] "ان عليا7 لم يكن ينسب احدا من اهل حربه الي الشرك و لا الي النفاق، و لكنه كان يقول : هم اخواننا بغوا علينا"; وسائل الشيعة، كتاب الجهاد، باب 26 از ابواب جهاد العدو، حديث 10.
حق امنيت در زندگي شخصي
هر كس در زندگي شخصي خود حق دارد احساس امنيت نمايد، و نبايد از جهت آبرو و اسرار شخصي مانند مكاتبات و مكالمات تلفني و مانند آن احساس ناامني نمايد. در قرآن كريم صريحا از تجسس نسبت به افراد نهي شده است .(1)
و بر حسب روايتي پيامبراكرم (ص) فرمودند: "بالاتر از حرمت ربا تعرض به آبروي يك مسلمان است ." (2) همچنين آن حضرت فرمودند: "همانا خون، مال و آبروي شما بين شما محترم است، همچون احترام اين روز در اين ماه و در اين بلد." و بعد فرمودند: "كساني كه حاضرند اين مطلب را به افراد غايب برسانند." (3)
و از اميرالمؤمنين (ع) نقل شده است كه فرمودند: "بدترين مردم كسي است كه از لغزشها گذشت نمي كند و عيب مردم را نمي پوشاند." (4) و همچنين فرمودند: "هر كس از اسرار ديگران كاوش كند خداوند اسرار او را فاش مينمايد." (5)
و امام صادق (ع) فرمودند: "سه دسته در روز قيامت عذاب خواهند شد: ... و كسي كه به سخنان مردم گوش ميدهد در صورتي كه آنان راضي نيستند، در روز قيامت در گوشهاي او سرب ريخته ميشود." (6)
[1] (و لا تجسسوا...); حجرات (49): 12.
[2] "ان أربي الربا عرض الرجل المسلم"; كنزالفوائد، حديث 9754.
[3] "فان دمائكم و اموالكم و اعراضكم بينكم حرام كحرمة يومكم هذا في شهركم هذا في بلدكم هذا ليبلغ الشاهد الغائب"; صحيح بخاري، باب 9 از ابواب كتاب العلم، ج 1، ص 24.
[4] "شرالناس من لايعفو عن الزلة و لايستر العورة"; الغرر و الدرر، حديث 5735.
[5] "من بحث عن اسرار غيره اظهر الله اسراره"; الغرر و الدرر، حديث 8802.
[6] تفسير نورالثقلين، ذيل آيه 11 سوره حجرات، ج 5، ص 93، حديث 65; كتاب الخصال، باب الثلاثة، ص 108، شماره 76.
حق پرده پوشي بر عيوب و اسرار مردم
اين حق نسبت به حاكميت چون داراي قدرت است دو چندان خواهد شد. امام علي (ع) در نامه معروف خود به مالك اشتر از او ميخواهد كه مسئولين حكومتي را از ميان افرادي گزينش نمايد كه هيچ گاه درصدد كشف عيوب پنهاني مردم و افشاي آن نباشند، و ميفرمايد: "تنها خداوند است كه در رابطه با لغزشهاي پنهاني مردم حكم ميكند." (1)
بنابراين حاكميت وظيفه دارد عيوب افراد - اعم از موافق و مخالف سياسي - را كه نمايان نيست، ظاهر نسازد و افشا نكند.
همچنين در نامه حضرت امير(ع) به مالك اشتر آمده است : "همانا در بعضي از مردم بسا عيوبي هست كه حاكم براي پوشاندن آنها سزاوارتر است، پس مبادا آنها را ظاهر سازي ; آنچه بر تو است پاك كردن عيبهاي نمايان است . حكم عيوبي كه ظاهر نيستند با خداست، تو تا ميتواني آنها را بپوشان ." (2)
علاوه بر اين مقتضاي اصل اولي و قاعده آن است كه هيچ كس بر ديگري ولايت و سلطه ندارد، در حالي كه زير نظر گرفتن امور پنهاني و
[1] نهج البلاغه صبحي صالح و عبده، نامه 53.
[2] "فان في الناس عيوبا، الوالي أحق من سترها، فلا تكشفن عما غاب عنك منها، فانما عليك تطهير ما ظهر لك والله يحكم علي ما غاب عنك، فاستر العورة ما استطعت"; نهج البلاغه صبحي صالح و عبده، نامه 53.
كنكاش و اطلاع از آنها و يا افشاي آن نوعي تعرض و دخالت درباره ديگران است . علاوه بر آن به واسطه تجسس اسرار مردم، امنيت و آسايش خاطر از آنان سلب خواهد شد.از اين رو اطلاع از اسرار آنها حرمت شرعي و عقلي دارد.
بر همين اساس ميتوان هرگونه تفتيش عقايد افراد جامعه را كه نوعي دخالت و تعرض در داخل و باطن آنان است حرام دانست .