سلام بر دوستان عزیز و گرامی
دوستانی که مطالب « هنر زندگی» را تعقیب نموده اند حتماً تاکنون همگی متوجه شده اند که هدف «هنر زندگی» همانا خوب زندگی کردن است که جلوه آن را می توان در ارتباطهای خوبی که آدمی با انسانها، با طبیعت، با خدای مهربان و در نهایت با خودش برقرار می کند، ملاحظه نماید. در حقیقت سر و سامان دادن به همین ۴ ارتباط است که می تواند حال خوشی برای انسان رقم زده و یا خدای ناکرده زندگی را به کام انسان تلخ نماید!
ما فعلأ در این سلسله از مباحث هنر زندگی به ارتباط دسته اول یعنی ارتباط انسانها با یکدیگر پرداخته ایم و همانطور که گفته شد مهمترین عنصر ارتباط همانا گفتگوست. هر چقدر گفتگوی بین ما انسانها راحت تر صورت پذیرد و مفاهیم ذهنی ما روان تر به یکدیگر منتقل شوند قطعاً ارتباط بالنده تر و به دور از تنش و درگیری باهم خواهیم داشت و اگر این گفتگو با مشکلاتی روبرو باشد به همان نسبت بر روی رابطه تاثیر منفی می گذارد. بنابر این یافتن راهها و روشهای بهتر گفتگو کردن بسیار مهم هستند.
قبلاً نیز به این موضوع اشاره داشتیم که در میان انواع ارتباط و گفتگو که با انسانهای پیرامونی خود داریم، گفتگو با همسر از جایگاه ویژه تری برخوردار است چرا که نهاد خانواده بر پایه ی ارتباط سالم بین همسران شکل می گیرد و تداوم می یابد و از همه مهمتر پرورش و تربیت نسل آینده است که اساس آن در درون خانواده و تحت همین ارتباط و گفتگوی بین پدر و مادر پی ریزی شده و قوام می یابد.
ما در ستون هنر زندگی در سایت نازی آبادی ها، موضوع مهم گفتگوی بین همسران را در چندین هفته با هم دنبال کردیم و چندین توصیه در این رابطه داشته ایم. اکنون چند مورد دیگر را نیز به آن توصیه ها اضافه می کنیم:
توصیه هشتم:
🔴 نه در ذهن و نه به هنگام گفتگو، بهم برچسب نزنید:
تاثیرات منفی در ذهن بر چسب زدن به همسر از چنان اهمیتی برخوردار است که می تواند در کل زندگی و در رابطه ی بین زوجین سایه انداخته و از عمیق شدن عشق و محبت بین زوجین جلوگیری نماید. این برچسب زدن بدان معناست که شما صفتی را در ذهن خود برای همسرتان قائل هستید که او اصلاً چنین چیزی را برای خودش قبول ندارد و یا اصلأ روحش هم خبر ندارد که شما چنان دیدی نسبت به او دارید! با این کار ما فرصت دفاع از خود را نیز از همسرمان گرفته و او را در ذهن خود متهم و محکوم به آن برچسب می نماییم. مثلاً او را محکوم به حساس بودن، حسود بودن، خسیس بودن، متکبر و مغرور بودن و یا هر صفت منفی دیگری می کنیم و همواره با این پس زمینه ی ذهنی در گفتگوهایمان با او برخورد کرده و قضاوتش می کنیم. اگر با همسر خود صحبت مي کنيد، از زدن برچسب هایی مانند «شلخته»، «خودخواه» «بي ملاحظه» «لجباز» و غيره نیز خودداري کنيد. اين برچسب ها با ايجاد تکدر خاطر، فضاي حاکم بر گفتگوي شما را تيره و تار مي کند. ضمن اینکه اینها همان برچسبهایی است که ممکن است به اشتباه بر روی شخصیت و رفتار همسر خود زده باشیم! جالب است که بدانید در اغلب اوقات اگر همین برچسب ها با حضور یک مشاور با تجربه مورد واکاوی قرار گیرد، مشخص میشود که بسیاری از آنها ناحق است و چنین برداشتی از اساس غلط است! در خیلی از مواقع نیز همین برچسب زدن های ذهنی است که در گفتگوی بین همسران رخ نشان می دهد و از پس ذهن شما خارج گشته و بر زبان جاری می شود. اگر از قبل این برچسب در ذهن پرورانده نمی شد، اکنون اینچنین بی مهابا به زبان رانده نمی شد!
طبیعی است که در عمل، او نیز با شنیدن این برچسب ها حالت تدافعی بخود گرفته و به احتمال زیاد دست به تقابل زده و متقابلاً برچسبهایی را بر علیه شما صادر خواهد کرد که این شکل از گفتگو اصلأ نتایج مطلوبی بهمراه نداشته و بسیار مخرب نیز می باشد.
بالاخره هر کس حساسيت هاي خاص خودش را دارد و حتي در ارتباط بین انسانها نیز نزديک ترين اشخاص ممکن است احساسات ما را جريحه دار کنند. برخي از اشخاص نسبت به وضع ظاهر خود حساس هستند و بعضي ديگر به طرز صحبت خود با ساير اعضاي خانواده حساسيت دارند. اینها هیچکدام دلیل نمی شود تا ما با رویت یکی دونشانه به همسر خود برچسب بزنیم.
امید است با بکار گیری این توصیه ها بتوانیم به بهبود وضعیت گفتگوی خود و همسرمان کمک جدی بنماییم.
شاد و خرم و سرافراز باشید.🌹
فاطمه موسوی، روان شناس
شاهین نوش آبادی، مشاور