حضرت امير(ع) فرموده اند: "اي مردم همانا من بر شما حقي دارم و شما نيز بر من حقي . اما حق شما بر من اين است كه خيرخواه و نصيحت گر شما باشم، و همواره اموال و سرمايه هاي شما را بيشتر و در جهت منافع شما هدايت نمايم، و سطح آگاهي شما را بالا ببرم مبادا جاهل و عقب مانده بمانيد، و در جهت آموختن آداب و پرورش شما كوشا باشم تا بدانيد." (1)
[1] "ايها الناس ان لي عليكم حقا و لكم علي حق ، فاما حقكم علي فالنصيحة لكم و توفير فيئكم عليكم، و تعليمكم كيلا تجهلوا، و تأديبكم كيما تعلموا..."; نهج البلاغه صبحي صالح و عبده، خطبه 34.
سه حق ذكر شده يعني : حق خيرخواهي نسبت به مردم، و حق حفظ و زيادنمودن سرمايه هاي ملي، و حق آموزش و پرورش عمومي، از باب نمونه است و شايد از مهمترين و بالاترين حقوق افراد جامعه به شمار آيد; و اگر حاكميت ها سه حق مزبور را تأمين نمايند، زمينه تأمين ساير حقوق اجتماعي نيز فراهم ميگردد. مفهوم نصيحت و خيرخواهي شامل همه چيزهايي است كه به رشد و كمال و ترقي مادي و معنوي يك ملت مربوط است .
لفظ "فئ" كه حضرت بدان تصريح دارند كنايه است از همه امكانات و اموال عمومي كه در اختيار حاكميت ميباشد. "تعليم" نيز اشاره به عرصه آموزش و بالابردن سطح معلومات مردم، و "تأديب" اشاره به عرصه پرورش و تهذيب اخلاق و رشد فكري و معنوي جامعه ميباشد.
حقوق اصناف مختلف
در رابطه با حقوق ويژه برخي اصناف مختلف، حضرت امير(ع) در نامه خود به مالك اشتر فرموده اند: "... بدان كه مردم داراي اقشار و طبقاتي هستند كه هر كدام به ديگري نيازمند است و اصلاح امور هر كدام بدون اصلاح امور ديگري امكان ندارد. اين اقشار عبارتند از:
1 - جنود خداوند (يعني نيروهاي مسلح).
لازم به ذكر است اصناف نام برده در كلام حضرت امير(ع) اصنافي بوده است كه در آن روزگار وجود داشته است ; بنابراين در زمان كنوني كه جوامع گسترده شده و اصناف توسعه يافته است، قهرا اصناف جديد نيز مشمول كلام آن حضرت خواهند بود.
حقوق بازداشت شدگان
به طور كلي در اسلام سه نوع زندان وجود دارد:
1 - زندان به عنوان حد; مانند: زنداني نمودن آمر به قتل، و دزد در مرتبه سوم دزدي پس از اجراي حد در دو مرتبه قبل .
2 - زندان به عنوان تعزير نسبت به جرائم خاصي كه محكمه صالح ميتواند مجرم را تعزير نمايد، و زندان يكي از مصاديق تعزير است . و چون تعزيرات اصولا براي اصلاح و تنبه مجرمان است، زندان نمودن مجرم بايد به گونه اي باشد كه اين هدف را تأمين نمايد; در غير اين صورت بايد امور ديگري كه در اصلاح او مؤثر است مطرح شود. همچنين بايد به اين نكته توجه شود كه سقف كيفرهاي تعزيري بايد از كمترين نوع كيفر حدي پايين تر باشد.
زندان در دو مورد فوق (حد و تعزير) بايد پس از ثبوت جرم توسط محكمه صالح باشد; و پيش از آن زنداني نمودن متهم به هيچ وجه مشروع نيست .
3 - زندان اكتشافي ; يعني زنداني نمودن متهم قبل از ثبوت جرم براي
تحقيق و كشف جرم . آنچه از روايات و فتاواي فقها استفاده ميشود قدر متيقن از اين نوع زندان، اتهام مربوط به قتل، آن هم در زمان بسيار محدود ميباشد.
در روايتي معتبر از امام صادق (ع) نقل شده است : "شيوه پيامبر(ص) چنين بود كه در مورد اتهام قتل، متهم را شش روز زنداني مينمود، و اگر در ضمن اين مدت اولياي مقتول دليلي بر اثبات اتهام اقامه نمي كردند او را آزاد مينمود." (1)
اما زنداني نمودن افراد به عنوان زنداني سياسي كه با شيوه هاي غيرمسلحانه فعاليت هايي دارند، در زمان پيامبراكرم (ص) يا حضرت امير(ع) سابقه اي نداشته است ; و با آنكه از ناحيه منافقين و مشركين و يا خوارج غير از انتقاد، كارشكني هاي زيادي عليه پيامبر(ص) و حضرت امير(ع) صورت ميگرفت، ولي تا زماني كه اقدام مسلحانه اي از طرف آنان انجام نمي شد برخوردي با آنان به عمل نمي آمد.
و اساسا حق مسلم و اصل اولي تسلط انسان بر خويشتن، و نيز اصالة البرائة اقتضا ميكند كه نتوانيم آزادي كسي را بدون مجوز و دليل قطعي شرعي محدود و سلب نماييم .
در تمام موارد سه گانه زندان كه ذكر شد - بجز حق آزادي - ساير حقوق اجتماعي زنداني بايد حفظ و تأمين شود; و از جمله جايز نيست مورد شكنجه روحي و يا بدني قرارگيرد، يا به گونه اي حقارت آميز و منافي حيثيت انساني با او رفتار شود.
[1] وسائل الشيعة، كتاب القصاص، باب 12 از ابواب دعوي القتل و ما يثبت به، حديث 1.
حضرت امير(ع) پس از ضربت خوردن توسط ابن ملجم فرمودند: "او را بازداشت كنيد و به او غذا و طعام بدهيد و با او به خوبي و نيكي رفتار نماييد." (1)
و اگر در اين شرايط سخت روحي و جسمي - و اساسا در زندان - اقرار و اعترافي از زنداني گرفته شود ارزشي ندارد. امام صادق (ع) در روايتي فرمودند: "هر كس در حالي كه او را عريان نموده باشند يا در حال ترس و زندان و در اثر تهديد به چيزي اقرار نمايد، نبايد بر او حد جاري شود." (2) و چندين روايت ديگر به همين مضمون وارد شده است .(3)
همچنين زنداني نبايد از حق ملاقات با خانواده و بستگان و نيز از امكانات علمي و رسانه اي و بهداشتي محروم بماند. و در صورت تعدي به يكي از حقوق ذكرشده، شخص زنداني حق دارد به دادگاه صالحي كه مورد رضايت طرفين باشد شكايت نمايد.(4) در قرآن كريم آمده است :
"هر كس بعد از اينكه مورد ظلم قرار گرفت در مقام رفع ظلم برآمد، عليه او راهي نيست ." (5) يعني او حق دارد به هر نحو ممكن از خود دفاع نمايد و نمي توان راه را بر او بست .
[1] همان، باب 62 از ابواب القصاص في النفس، حديث 4.
[2] همان، كتاب الحدود و التعزيرات، باب 7 از ابواب حد السرقة، حديث 2.
[3] دعائم الاسلام، ج 2، ص 466، حديث 1655; مستدرك الوسائل، كتاب الحدود و التعزيرات، باب 7 از ابواب حد السرقة، ح 1; بحارالانوار، تاريخ اميرالمؤمنين (ع)، باب 97، ج 40، ص 277، حديث 41; مسند زيد، ص 299.
[4] مشروح حقوق و وظايف حكومتها و مردم در جلد دوم كتاب : "دراسات في ولاية الفقيه و فقه الدولة الاسلامية"، باب 6، فصل 15; و در جلد پنجم از كتاب "مباني فقهي حكومت اسلامي" صفحه 323 به بعد بيان شده است .
[5] (و لمن انتصر بعد ظلمه فاولئك ما عليهم من سبيل); شوري (42): 41