تاریخ انتشارشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۵۹
کد مطلب : ۱۸۷

نگرش متفاوت جهان بینی الهی و غیر الهی به انسان

نگرش متفاوت جهان بینی الهی و غیر الهی به انسان

 
پيش از اين گفته شد در بحث حقوق، حق به معناي اعتباري(در مقابل معناي حقيقي) مطرح است، يعني آنچه بايد باشد. بديهي است اين بايدها از رابطه تنگاتنگ و ضروري بين اهداف از پيش تعيين شده نظام آفرينش و حيات و زندگي انساني از يك سو، و آنچه انسان را به آن اهداف نزديك مي‎كند يا مي‎رساند از سوي ديگر انتزاع مي‎گردد. بنابراين براي تعيين منشاء حقوق لازم است ابتدا اهداف مذكور و سپس آنچه در آن راستا كارساز و مفيد است شناسايي شود، تا بر آن پايه رابطه ضروري بين آن دو كه ريشه واقعي "حق" است كشف گردد.

ناگفته نماند كه به ميزان جهان بيني هاي مختلف الهي و غيرالهي، هم هدف از خلقت انسان و هم آنچه در رسيدن به آن مفيد است و به تبع آن رابطه ضروري بين آن دو متفاوت خواهد بود.
بر اساس جهان بيني الهي، از آنجا كه انسان يك موجود مستعد كمال و ابدي و هميشگي است و خداوند مبدأ و منتهاي نظام آفرينش و هدف نهايي جهان هستي است، هدف از حيات انسان نيز سعادت دنيوي و اخروي او و رسيدن به نهايت كمال ممكن - كه همان وصول به كمال مطلق كه ذات مقدس الهي است - مي‎باشد.
بنابر اين ديدگاه آنچه مصلحت و مفيد و يا مفسده و مضر به شمار مي‎رود و بر اساس ارتباط با هدف، "بايد" و "نبايد" تنظيم و اعتبار و انتزاع شده "حق" وضع و قرارداد مي‎گردد. با توجه به سعادت دنيوي و اخروي انسان است كه چيزي داراي "مصلحت" يا "مفسده" شمرده مي‎شود. آنچه انساني را به سعادت دنيوي و اخروي نزديك كرده و مي‎رساند "مصلحت" است و مي‎بايد به عرصه هستي آمده و تحقق پذيرد، و آن كسي كه ذي مصلحت است ذي حق است كه حق براي او وضع مي‎گردد، و كسي كه بايد آن مصلحت را ايجاد نمايد مكلف مي‎باشد.
پس مي‎توان گفت : مصلحت كه با رسيدن به هدف از حيات انساني رابطه ضروري دارد، همان جبران كننده خلا و كاستي وجودي و نقصان كمالي است كه تكوينا نسبت به شخص ذي حق وجود داشته و مشاهده شده است و بايد شخصي كه به احقاق حق مكلف است آن را ايجاد نمايد. و مي‎توان گفت كه منشاء وضع حق و اعتبار
آن، همان نظام عادلانه آفرينش با توجه به اهداف حيات انساني است و براساس جهان بيني الهي مصالح و مفاسد - كه مقرب و مبعد انسان نسبت به هدف او هستند و از اين رو بايد تحقق پذيرفته و يا ترك شوند - با توجه به سعادت دنيوي و اخروي انسان كشف و تعيين مي‎شوند و به تبع آن حقوق وضع و تشريع و قرار داده مي‎شوند.
منتها به خاطر محدوديت انسان و عدم سيطره و وقوف او بر تمام نظام آفرينش، كشف تمام مصالح و مفاسد مقدور او نمي باشد. گرچه برخي از آنها نزد عقل فردي انسان فطري و روشن است، و برخي ديگر به مدد عقل جمعي كشف مي‎شوند; ولي برخي از آن مصالح و مفاسد نيز تنها توسط آفريننده نظام آفرينش كه به تار و پود هستي محيط است به واسطه انبيا و اولياي الهي براي بشر كشف و روشن مي‎گردد; كه گاه آن مصالح و مفاسد به طور شفاف و روشن، و گاه به وسيله احكام شرعي الهي - كه بنابر نظر عدليه تابع مصالح و مفاسد هستند - به طريق "برهان ان" به طور اجمال كشف مي‎گردند.

ناگفته نماند بر اين مبنا حقي كه براي خداوند بر عهده بندگان اوست نه از آن جهت است كه در مرتبه ذات خداوند متعال نسبت به هدف او نقصان و كاستي وجود داشته باشد كه با اعمال آن حق از سوي بندگان آن كاستي برطرف گردد بلكه منشاء حقوق الهي كاستي جبران ناپذير در مرتبه فعل حق تعالي است كه متأخر از ذات وي مي‎باشد و به وسيله بندگان وي جبران مي‎گردد. به عنوان مثال حق عبادت او نه به جهت ايصال نفعي به ذات اقدس او بلكه به خاطر كمال يافتن خود بندگان مي‎باشد.

خداوند ذاتا مبدأ و منتهاي غيرمتناهي و غني مطلق است و تمام حقوقي كه براي اوست همگي به مرتبه فعل او بازگشت مي‎نمايد. منتها از آن رو كه با جهان بيني الهي خداوند مبدأ و غايت و هدف نهايي نظام هستي است و اوست كه تمام مصالح و مفاسد بايد در راستاي آن كمال مطلق سنجيده شود و اوست كه موجد و خالق نظام وجودي مي‎باشد و مصالح همگان را به حكمت بالغه و رحمت عامه خود خواهان است و در مقام كشف مصالح و مفاسد همگان داراي كشف تام و صحيح است، پس طبعا منشاء و ريشه همه حقوق حق خداوند متعال خواهد بود.
حاصل كلام اينكه آنچه بر حسب واقع مصلحت و يا مفسده است دست تشريع و قرارداد و اعتبار از دامن آن كوتاه است و آن همان "حق" به معناي عينيت و واقعيت خارجي است كه از حيطه هرگونه تشريع و جعل و اعتبار خارج است ; آنچه در اين حيطه و حوزه داخل است كشف آن مصالح و مفاسد است كه براساس آنها "بايدها" و "نبايدها"ي حقوقي اعتبار و وضع مي‎گردند. و منشاء اينكه بعضي حقوق لازم الاستيفاء و بعضي غير لازم الاستيفاء مي‎باشند اين است كه مصالح و مفاسد فوق الذكر بعضا ملزمه و بعضا غيرملزمه مي‎باشند.

ادامه دارد ...
 
۱
نام شما
آدرس ايميل شما

شرح کوتاه نخستین غزل از دیوان حافظ شیرازی (قسمت سوم و چهارم) به همراه تصویر و موسیقی ناز معشوق و نیاز حافظ (قسمت سوم) ناز ...
16- حق حفاظت از پاکی محیط زیست این حق جزو حقوق متقابل است و اگر یک نفر رعایت نکند همه مغبون می شوند. اساس ان بر رعایت قاعده طلایی ...
ادامه مصاحبه با مهندس علی اکبر معین فر