همانطور که شاهد بوده اید در هفته های اخیر به نحوه اشتغال شما پرداختیم و نکاتی را متذكر شدیم. ازجمله اینکه برای یافتن شغلی که مناسب ما باشد، فقط نمی توان به علائق، استعداد و مهارت خود بسنده کرد و حتما بایستی در مورد منش، شخصیت و روحیات خود نیز به شناخت و آگاهی برسیم، آنگاه با مجموعه ی این شناخت ها اقدام به ادامه تحصیل یا کسب مهارت در کاری بنماییم که منتهی به شغلی متناسب با وضعیت وجودی ما گردد. در همین رابطه به آشنایی با ویژگی‌های تست شخصیت شناسی MBTI پرداختیم.
ما در هفته های قبل مشروحا در مورد میزان درونگرایی و برونگرایی و همچنین در مورد میزان حسی بودن و یا شهودی بودن انسانها توضیح دادیم و در این هفته می پردازیم به ویژگی بعدی که توسط این تست قابل اندازه گیری است:
ما به چه میزان احساسی و یا منطقی هستیم!؟
پاسخ سوال فوق را نیز می توانیم با استفاده از تست شخصیت شناسی MBTI به دست آوریم. اکنون ببینیم به چه تیپ شخصیتی و با چه نوع رفتاری "احساسی" می گوییم!؟
اگر ما در تصمیم گیری ها و قضاوت هایمان، از تاثیری که روی زندگی دیگران می گذاریم نگران هستیم و این موضوع برایمان بیشتر اهمیت دارد، قطعاً جزو انسانهای احساسی طبقه بندی می شویم. آنگاه همواره مراقبیم که با تصمیمی که می گیریم، احساسات خود و یا دیگران را جریحه دار نکنیم! خود را همواره درون مسئله دیده و احساس خود را برای تصمیم گیری در نظر گرفته و از خود می پرسیم این تصمیم روی زندگی من و دیگران چه تاثیری دارد؟ آیا کار درستی می کنم و آیا ارزش های شخصی من رعایت می‌شود؟
احساسی ها به اشخاص اهمیت بیشتری می‌دهند و حساس و همدلانه برخورد می کنند! احساسی ها از عنوان دل رحم بودن بیشتر خوششان می آید. ما اگر احساسی باشیم معمولاً با افراد رفتار گرم، دوستانه و همدلانه ای داریم و علاقه مند به راضی نگه داشتن مردم بوده و نیازهای دیگران را بر خود مقدم می داریم. بیشتر مسائل شخصی خود را با دیگران در میان می گذاریم و احساسات خود را به دیگران می گوییم. در فعالیت‌های اجتماعی و کمک به مردم مشارکت می کنیم. برای انتخاب هدیه وقت می گذاریم و به رفاه و شادی دیگران اهمیت داده و به مشکلات دوستان و آشنایان گوش می‌دهیم و از آنها حمایت می‌کنیم. درباره دیگران جوک و لطیفه نمی‌گوییم و آنها را مسخره نمی کنیم و به ندرت حرفی می زنیم که دیگران خجالت بکشند! در صحبت به توافق فکر می کنیم و فیلم های خشن نگاه نمی کنیم وهنگام دیدن فیلم های احساسی گریه می کنیم. به جای رقابت، رفاقت کرده و از تعارض و اختلاف دوری می کنیم. بیشتر از مردم، دلخور و جریحه دار می شویم، چون بسیار مودبانه و با ملاطفت برخورد می‌کنیم و از دیگران نیز همین انتظار را نسبت به خود داریم. به خوبی از اطرافیان و دوستانمان تعریف و تمجید کرده و تشکر می کنیم. ما احساسی ها معمولاً به آرامی و یکنواخت و شیوا و دلنشین صحبت می کنیم. می دانید اگر ما حائز چنین ویژگی هایی بودیم به درد چه شغل هایی می خوردیم!؟احساسی ها که با علامت اختصاری F یا feeling در این تست شناخته می شوند، بیشتر برای روحانی، مشاور، معلم، هنرمند، پرستار کودک، پرستاری، پزشکی، روانشناس، مددکاراجتماعی، خرده فروش بودن و یا خدمات مشتریان و فروش املاک و بازاریابی مناسب هستند.
حالا ببینیم اگر ما انسان فکری و منطقی بودیم، چگونه رفتاری می داشتیم!؟ برای ما فکری ها همواره تجزیه تحلیل و منطق، اصل اول بود؛ ما در این شرایط هنگام تصمیم گیری ابتدا موضوع را به شکل منطقی و با در نظر گرفتن تمام جنبه‌های مثبت و منفی تحلیل کرده و سعی می‌کردیم احساسات را در این اندازه گیری دخالت ندهیم. از اینکه ما را با عنوان سخت و محکم بودن تعریف کنند خوشمان می‌آمد. معمولاً با افراد رفتاری قاطع و گاهی سرد و با حساب کتاب می داشتیم. اصطلاحا پوست کلفت بوده کمتر از مردم دلخور می شدیم. همینطور کمتر احساسات خود را به دیگران می گفتیم. اما معمولاً نظر خود را بر دیگران ترجیح داده و قاطعیت زیادی می داشتیم. بیشتر ابراز وجود کرده و اهل رقابت می بودیم. کمتر از مردم تعریف و تمجید و تشکر می‌کردیم. خوب مبارزه کرده و نظر مخالف می‌دادیم. در صحبت به تفاوت ها توجه کرده و همچنین راحت انتقاد می کردیم و معمولأ صحبت کردن ما با شور و اشتیاق توأم بود. به نظر می رسد فکری ها که با علامت اختصاری T یا thinking در این تست شناخته می شوند، با چنین روحیاتی، بیشتر به درد مشاغلی همچون بازرگانی، مدیریت، مشاوره، کارهای تحلیلی و پژوهشی، سرپرستی، دانشمند علوم دقیقه و مهندسی می خورند.در هفته ی آینده این بحث را ادامه داده و امیدواریم با شناخت هرچه بیشتر بتوانید در تعیین مسیر زندگی و آینده شغلی خود بیش از پیش موفق باشید.
اقتباس، تهیه و تنظیم:فاطمه موسوی، روان شناس و زوج درمانگر
شاهین نوش آبادی، مشاور امور خانواده
