حتماً شما هم تاکنون با افرادی برخورد داشته اید که دوست دارند همه امور زندگیشان بی نقص بوده و کامل باشد. این افراد گویا در یک جستجوی بیانتها برای بینقصی و کمالگرایی بوده و تمایل به رسیدن به بالاترین استانداردها در همه جنبههای زندگی را دارند. جالب است بدانیم که این ویژگی که در نگاه اول ممکن است مثبت به نظر برسد، میتواند به یک تله روانی تبدیل شده و منجر به استرس، اضطراب و حتی افسردگی شود. چون تعداد کمال گرایان در اطراف ما کم نیست، خوب است تا این ویژگی رفتاری را بیشتر بشناسیم.
در مورد کمالگرایی بیشتر بدانیم
معمولاً افراد کمالگرا، انتظاراتی بسیار بالا از خود و دیگران دارند. آنها به دنبال بیعیب و نقص بودن هستند و حتی کوچکترین اشتباه یا نقصی را نمیتوانند تحمل کنند و صدایشان در می آید. این ویژگی میتواند در حوزههای مختلف زندگی مانند تحصیل، کار، روابط، و حتی توجه به ظاهر فیزیکی، خود را نشان دهد.
بد نیست بدانیم کمالگرایی نیز دارای انواعی است اما بطور کلی آن را به دو دسته کلی تقسیم می کنند:
کمالگرایی سالم: این نوع کمالگرایی، انگیزهای برای بهبود و پیشرفت است. افراد کمالگرای سالم، هدفمند و تلاشگر هستند و به دنبال دستیابی به بهترین نتایج ممکن میباشند و با این موضوع بصورتی منطقی و متعادل برخورد کرده و اگر نقصی در روند کار ببینند، بهم نمی ریزند و با هوشیاری کامل و بدون استرس و اضطراب در جهت رفع نقص تلاشی مفید و سازنده می کنند و اطرافیان آنها نیز در کمال آرامش در کنار ایشان احساس امنیت روانی و اطمینان دارند.
کمالگرایی ناسالم: این نوع کمالگرایی، به یک اختلال تبدیل میشود و بر کیفیت زندگی فرد تأثیر منفی میگذارد. افراد کمالگرای ناسالم، از ترس شکست و قضاوت دیگران، خود را تحت فشار زیادی قرار میدهند.
از نشانههای کمالگرایی ناسالم این است که آنها انتظارات بسیار بالا از خود و دیگران داشته و همیشه به دنبال بینقص بودن هستند و از خود و دیگران انتظار دارند که در همان بار اول در انجام هر کاری، همیشه بهترین عملکرد را داشته باشند. بنابر این در اینکه خود و یا اطرافیان خود را دچار استرس و نگرانی کنند، شکی نیست!
کمال گرایان ناسالم همواره ترس از شکست دارند و به همین دلیل گاهی دیده می شود حتی از تلاش کردن برای رسیدن به اهداف خود اجتناب میکنند و گاهی هم به دلیل ترس از اینکه کارشان به اندازه کافی خوب نباشد نیز کارهای خود را انجام نداده و یا به تعویق میاندازند. آنها همچنین مدام از خود و یا دیگران انتقاد داشته و همیشه به دنبال ایرادگیری هستند.
مشکل دیگر این افراد عدم مهارت در تصمیمگیری است. کمالگرایان ناسالم به دلیل ترس از انتخاب اشتباه، در تصمیمگیری دچار مشکل میشوند و چون همه چی را کامل و بی عیب و نقص می خواهند، به همین دلیل در خیلی از مواقع دچار عقب افتادن در مراحل مختلف زندگی می شوند. آنگاه امکان اینکه دچار احساس یأس، ناامیدی و خستگی شوند نیز بسیار زیاد است.
فراموش نکنیم که تلاش مداوم برای رسیدن به کمال و بی نقصی میتواند منجر به احساس ناامیدی و خستگی شود. نکته ی دیگر اینکه فشار مداوم برای رسیدن به کمال، میتواند منجر به استرس و اضطراب شدید شود و همانطور که گفته شد از سوی دیگر احساس ناامیدی و عدم توانایی در رسیدن به اهداف، میتواند به افسردگی منجر شود.
کمالگرایی افراطی یا ناسالم، قطعاً میتواند بر روابط فرد با دیگران تأثیر منفی بگذارد و حتی استرس و اضطراب ناشی از کمالگرایی، میتواند به مشکلات جسمی مانند سردرد، مشکلات گوارشی و بیخوابی نیز منجر شود.
اکنون که این همه در مورد مضرات کمال گرایی افراطی گفتیم، خوب است تا با راه های مقابله با این ویژگی رفتاری نیز آشنا شویم:
اولین توصیه این است که بپذیریم همه انسانها اشتباه میکنند و نقص دارند و ما نیز از این قاعده مستثنی نیستیم. اشتباهات را به عنوان فرصتی برای یادگیری و بهبود ببینیم و به خود بگوییم که درس گرفتن از اشتباهات است که مقدمه ی موفقیت و پیروزی است. پذیرفتن این واقعیت، گام مهمی در مقابله با کمالگرایی است.
همچنین اگر ما اهداف خود را واقع بینانه تعیین کنیم به گونه ای که دور از انتظار نبوده و قابل دستیابی باشند، کمک بزرگی به متعادل شدن خود کرده ایم.
دیگر اینکه به جای تمرکز بر نتیجه نهایی، بر تلاش خود تمرکز کنیم و حواسمان به فرایند کار باشد که خوب و با کیفیت انجام شود، نه اینکه مدام به نتیجه مطلوب و صددرصدی بیندیشیم! توصیه مهم ما این است که اگر احساس میکنیم که به تنهایی نمیتوانیم با کمالگرایی افراطی خود مقابله کنیم، حتماً از یک متخصص روان شناسی کمک بگیریم.
در نهایت، مهم است به یاد داشته باشیم که کمالگرایی قابل کنترل است. با شناخت این ویژگی و استفاده از راهکارهای مناسب، میتوان بر آن غلبه کرد و زندگی شادتری داشت.
تألیف، تهیه و تنظیم:فاطمه موسوی، روان شناس و زوج درمانگر
شاهین نوش آبادی، مدرس و مشاور امور خانواده