شهر شهروندمدار یعنی شهری که از شهروندانی دارای اخلاق، حقوق و تکالیف شهروندی تشکیل شده باشد. «آگاهی از حقوق شهروندی، خودش اولین حق شهروندی است».( این جمله شعار سرلوحه سایت دانش پژوه است).
وقتی حقوق شهروندی: 1- شناخته شوند. 2- درونی شوند، آنگاه هم خودمان به این حقوق ملتزم می شویم و هم دیگری نمی تواند آن را نقض کند و اگر من و شما و هر شخصی هم زندانبان شویم دیگر حقوق زندانی را نقض نمی کنیم.( کتاب شهروندی و شهربندی، ص29و30)
درجه بندی حقوق شهروندی
حقوق شهروندی درجه بندی دارند و چند دسته اند:
1- حقوق خودمان نسبت به خودمان. حقوقی که خودمان درباره خودمان خودمان باید رعایت کنیم.
2- حقوق ما نسبت به دیگری. حقوقی که باید ما نسبت به دیگران رعایت کنیم.
3- حقوقی که دیگرانِ همانند و شهروندان باید نسبت به ما رعایت کنند.
4- حقوقی که حکومت و سازمان ها مانند شهرداری باید درباره مای شهروند رعایت کنند اعم ازحق زیست محیطی مانند حفاظت از درختان و محیط زیست تا حق معبر و گذرگاه برای شهروندان. 5- حقوقی که باید همه نسبت به هم رعایت کنیم.
اما در دسته بندی کلی و رایج می توان از دو دسته حقوق شهروندی گفت: یکی حقوق شهروندان در برابر حکومت و تکالیفی که برای حکومت ایجاد می شود و دوم حقوق شهروندان نسبت به همدیگر. برای مثال درباره دسته اول در بند 82 ماده 3 منشور حقوق شهروندی منتشر شده در دولت حسن روحانی می گوید:«هر شهروند حق دسترسی آسان به آموزش و پرورش، مراکز فرهنگی از جمله کتابخانه ها و نگارخانه ها، سینما و تئاتر و نیز فضاي سبز و مراکز تفریحی و ورزشی، و اورژانس و مراکز بهداشتی و درمانی و آتش نشانی و پلیس را دارد. همچنین شهروندان باید به سهولت به مراکز خرید مایحتاج ضروري، مراکز سوختگیري، حمل و نقل عمومی شهري و بین شهري،دسترسی داشته باشند». اما درست تر این بود که مکانیسم های دسترسی آسان به این حقوق را بیان کند نه خود این حقوق را. ( کتاب شهروندی و شهربندی، ص30و31)
شهروندی در جامعه ای معنا دارد که انسان خود سرنوشت خویش را تعیین می کند نه ارباب نه دولت، نه حاکم و نه قوای مسلح و نه کارتل ها و تراست ها.... برای ساختن شهروندی و جامعه شهروندمدار باید ساختار دولت هم متناسب با آن تغییر کند و گرنه قانون حقوق شهروندی مانند دوختن لباس زیبایی است به قامتی که مناسب آن نیست. باید قامت و جامه متناسب باشند. ( کتاب شهروندی و شهربندی، ص127)
نسبت اخلاق و حقوق شهروندی
اخلاق و حقوق از دو خانواده ولی همسایه اند. اخلاق، امری درونی و حقوق، امری بیرونی است. اخلاق از نوع الزام درونی و حقوق از نوع الزام بیرونی است. اخلاق با خلقیات انسانی ساخته و ترکیب می شود و اکتسابی است و با تمرین پرورش داده می شود ولی حقوق و تکالیف، قوانین موضوعه هستند و چه خلقیات ما بپسندد چه نپسندد باید اجرا شود. اما گاهی این دو آنقدر به هم نزدیک می شوند که مرزهای شان برداشته و یکی می شوند. بهترین وضعیت برای حقوق شهروندی در یک جامعه، زمانی است که با اخلاق شهروندی هم آغوش باشد. در حقوق شهروندی تجاوز به حقوق دیگران روشن است. اما گاهی تجاوز به حقوق دیگران مشهود نیست و اینجا حیطه اخلاق است. برای مثال وقتی در حین رانندگی با موبایل صحبت می کنیم اگر باعث حادثه شویم تجاوز به حقوق دیگران است اما تا پیش از بروز حادثه با استفاده از موبایل داریم مقدمات این تجاوز را فراهم می کنیم. اینجا جرم مشهودی وجود ندارد و حیطه اخلاق و حوزه فردی و خصوصی ماست. اخلاق شهروندی حکم می کند که در حیطه خصوصی مان از تدارک مقدمات ان حادثه دوری کنیم. اینجا اخلاق شهروندی و حقوق شهروندی رابطه تنگاتنگی پیدا می کنند.
آپارتمان نشینی یکی دیگر از بسترهای تعامل یا تقابل اخلاق و حقوق شهروندی است که اصطلاحا می گویند فرهنگ اپارتمان نشینی. مباحث مربوط به حریم خصوصی و نیز بحث هایی درباره مجتمع نشینی و آپارتمان نشینی و مقررات آن و وظایف متقابل ساکنان نسبت به یکدیگر و همچنین مقررات و تکالیف شهروندان درباره راهنمایی و رانندگی در زمره مباحث حقوق شهروندی است. اگر کمی فراتر برویم بحث هایی مانند حق عابر و راکب و... نیز در زمره حقوق شهروندی جای می گیرد. ( کتاب شهروندی و شهربندی، ص32).