بسیاری از ما در مقطعی از زندگی دچار بیحوصلگی میشویم. عوامل مختلفی مثل تنهایی، مشکل مالی، نگرانی، خواب ناکافی و ... در بروز این احساس تأثیر گذارند اما گاهی با وجود آنکه همهچیز بر وفق مراد است، بی انگیزه میشویم؛ آیا این مسئله طبیعی است؟!
هدی سادات پاک نهاد:
گروه ایرنا زندگی - «بیحوصلگی جمعی» درد این روزهای جامعه ایران است. وضعیت معیشت، شیوع پی در پی پیک های کرونا در دو سال گذشته و بسیاری از اتفاقات دیگر که زنجیروار در حال رخ دادن است، ما را درگیر بیحوصلگی و کسالت کرده است و از آن بدتر بی انگیزه بودن کرده است. مطالعهای که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد، نشان داد که بین ۳۰ تا ۹۰ درصد بزرگسالان در مقطعی از زندگی روزمره خود، بیحوصلگی و کسالت را تجربه میکنند. در بررسیهای دیگر، در طول سالها تشخیص دادهشده است که مردان بیش از زنان بیحوصله میشوند. بیحوصلگی اگرچه پدیدهای شایع و تا حدی طبیعی در بین مردم است اما این حالت در برخی مواقع میتواند سلامت افراد را به خطر بیندازد. ازاینرو با دکتر اعظم کریمی، روانشناس بالینی، رواندرمانگر و مدرس دانشگاه به گفتوگو پرداختیم و راهکارهای حل این مسئله را جویا شدیم.
خطر جدی بیحوصلگی طولانیمدت
بیحوصلگی میتواند ناشی از عوامل متعددی باشد، اما رایجترین آن گیر افتادن در یک تجربه تکراری یا یکنواخت است. دکتر اعظم کریمی میگوید: «اینکه گاهی ما دچار بیحوصلگی میشویم و در یکزمان خاص علاقه به انجام یک کار یا رابطه با دیگران نداشته باشیم، طبیعی است اما اگر این موضوع بیش از دو هفته طول بکشد و به نحوی باشد که باعث شود کارکردهای فرد دچار اختلال شود و ما در فرد نوعی ناسازگاری و بیقراری ببینیم، اینجاست که بیحوصلگی مشکلساز میشود و میتواند منجر به ناامیدی و احساس فرسودگی شود.» این روانشناس بالینی معتقد است: «بیحوصلگی طولانیمدت ممکن است منجر به فرسودگی و افزایش خطر ابتلا به بیماری های جسمی و روانی گردد.»
عوامل تأثیرگذار در بروز بیحوصلگی
به گفته کریمی احتمال بیحوصلگی در برخی افراد بیش از دیگران است: «بیحوصلگی در همه افراد ممکن است اتفاق بیفتد اما شدت و طول مدت بیحوصلگی در افراد ممکن است متفاوت باشد. برخی عوامل میتواند در میزان و شدت بیحوصلگی تأثیرگذار باشند. بهعنوانمثال، سن، یکی از عوامل اثرگذار در بروز بی انگیزه شدن است. افراد معمولاً در سنین کودکی و نوجوانی بیحوصلگی را زیاد تجربه میکنند و اغلب بیحوصلگیشان را با جملاتی مثل «حوصلهام سر رفته»، «حالندارم»، «کسلم» و... نشان میدهند.»
کریمی ادامه میدهد: «خلقوخو و عواطف فرد، میزان انرژی و هیجان، میل به کنجکاوی و سبک زندگی فرد شامل؛ خواب، مدیریت استرس، تغذیه و... از عوامل دیگری هستند که تأثیرات زیادی در بروز بیحوصلگی افراد خواهند داشت. همچنین بر طبق مطالعات، استفاده زیاد افراد از وسایل الکترونیکی در بروز یکنواختی و بی حوصلگی فرد نقش دارد، از طرفی مشکلات مختلفی که ممکن است فرد در محیط اطراف خود با آنها درگیر باشد مانند، سختگیریهایی که فرد در محیط زندگی و محل کار با آنها مواجه میشود نیز میتواند در بروز و تشدید بیحوصلگی تأثیرگذار باشد.»
کودکان هم مثل بزرگسالان بیحوصله میشوند
کریمی نداشتن تفریحات و فعالیت های مناسب و متنوع، سختگیری والدین و بیماریهای مختلف مثل افسردگی در کودکان را عوامل بروز بیحوصلگی در کودکان میداند و میگوید: «کودکان دنبال این هستند که با بازی وقتشان را پر کنند؛ ازاینرو، بازی کردن و حضور در محیطهای پرتحرک بهترین فعالیت مفیدی است که میتواند به تخلیه انرژی و پر کردن وقت کودکان کمک کند. محیطهای کسلکننده و کم تحرک آرام آرام منجر به ایجاد بیحوصلگی یا رفتارهای پرخاشگرانه برای به دست آوردن توجه و نیاز به بازی در کودک میشود.»
به گفته کریمی، نوجوانان هم اغلب به دلیل تغییرات فیزیکی سن بلوغ دچار کسالت، بیانگیزگی و بیحوصلگی میشوند و این مسئله تا حدی طبیعی است، منتها والدین باید دقت کنند که اگر بیحوصلگی در حدی باشد که نوجوان دیگر از هیچ فعالیتی لذت نبرد، گوشهگیر شود، ارتباطاتش محدود شود و وقت زیادی را صرف استفاده از وسایل الکترونیکی کند، این پدیده دیگر طبیعی نیست و حتماً باید به متخصص مراجعه شود تا با توجه بهشدت علائم و تشخیص دقیق به او کمک شود تا از این حالت خارج شود.
بیحوصلگی میتواند نشانه افسردگی باشد
بیحوصلگی و بی انگیزه بودن هم مثل بسیاری از پدیدههای روانشناسی تک علیتی نیست که ما یک علت را برای ایجاد آن بیان کنیم بلکه عوامل مختلفی ممکن است در ایجاد بیحوصلگی نقش داشته باشد. به عقیده کریمی، یکی از علتهای بیحوصلگی و کسالت ممکن است افسردگی باشد. بنابراین، یکی از ویژگیهای افراد افسرده این است که حوصله و انگیزه برای انجام کاری و ارتباط با کسی را ندارند که اغلب تحت عنوان حوصله نداشتن یا بیحوصلگی از آن یاد میکنند.
این رواندرمانگر ادامه می دهد: «بیحوصلگی و افسردگی تأثیر متقابلی بر رویهم دارند یعنی ممکن است فردی افسرده و دارای ویژگی بیحوصلگی باشد یا ممکن است بیحوصلگی آرامآرام خلق فرد را کاهش دهد و او را دچار افسردگی کند.»
چه زمانی بیحوصلگی نیاز به درمان دارد؟
کریمی در پاسخ به این سؤال میگوید: «بستگی به مدتزمان و شدت بیحوصلگی دارد. اگر فردی گهگاه و مدتزمان کوتاهی دچار این حالت میشود و شدت آن هم زیاد نباشد یعنی به راحتی بتواند به کارکردهای قبل برگردد مشکلی ندارد و فرد با توجه به راهکارهایی که توضیح خواهیم داد میتواند بیحوصلگیاش را برطرف کند، اما زمانی که فرد در ارتباطات خانوادگی، اجتماعی و کاری دچار مشکل شود و یکنواختی، عدم لذت بردن و بیانگیزگی در فرد تداوم داشته باشد، حتماً باید برای درمان اقدامات لازم را انجام دهد».
راهکارهایی برای خارج شدن از حالت بیحوصلگی
به گفته کریمی، قدم اول برای اینکه بتوانیم راهکارهای خوب و مفیدی به کار بگیریم که ما را به هدف اصلیمان یعنی خارج شدن از بیحوصلگی برساند، این است که علتهای مختلفی که ممکن است منجر به بیحوصلگی فرد شود را بررسی کنیم، به این دلیل که تشخیص و آگاهی صحیح از علت ایجاد بی حوصلگی در فرد منجر به درمان موفقیت آمیز خواهد شد. توصیه ما به افراد این است که در مرحله اول بررسی های پزشکی انجام دهید تا توسط پزشک مشکل کمخونی، اختلالات هورمونی و غدد، کمبود ویتامینها و... بررسی شود چراکه گاهی وجود این مشکلات در بدن میتواند منجر به بیحوصلگی شود.
اما گاهی بدون وجود مشکل پزشکی ممکن است هر از گاهی احساس بیحوصلگی کنیم؛ کریمی میگوید: «در چنین مواردی بهمنظور رفع بیحوصلگی، راهکارهایی مثل افزایش فعالیتهای بدنی و پیاده روی، تنظیم خواب و اشتها، گذاشتن اهداف واقعبینانه و متناسب با نیاز و استعدادها، توجه به خلقوخو، مدیریت استرس و تمرینات مدیتیشن، آموزش و تمرین مهارتهای درون فردی و برون فردی برای مقابله سازنده با مشکلات، انعطافپذیری و بازسازی افکار که شامل جلوگیری از بروز رفتارهای خودشکن و خود گوییهای منفی است را تمرین کنید و چنانچه بی حوصلگی و کسالت فرد در حدی باشد که انگیزه انجام راهکارهای ارائه شده را نداشته باشد، توصیه ما این است که این اقدامات را به صورت تخصصی در کنار یک روان درمانگر به انجام برساند».