این حق جزو حقوق متقابل است و اگر یک نفر رعایت نکند همه مغبون می شوند. اساس ان بر رعایت قاعده طلایی اخلاق است. از مصادیق درآمیختن فقه، حقوق و اخلاق، یکی این است که گفته اند: «از امتیازات فقه شیعه (که مبتنی بر "اصل عدل" است) تاکید بر اختیار و مسؤلیت انسان است. براساس این مبنا، هیچ کس نمی تواند مسئولیت رفتار خود را نادیده انگارد و خود را در پناه تقدیر مخفی نماید. مثلا
کسی که مانعی در خیابان بوجود می آورد و یا حتی پوست میوهای را در مسیر عابری می اندازد، نسبت به همه پیامدها و حوادث بعدی آن ضامن است. این یک اصل مسلم فقهی است که مستند به روایات است: «مَنْ أَضَرَّ بِشَيْءٍ مِنْ طَرِيقِ الْمُسْلِمِينَ فَهُوَ لَهُ ضَامِنٌ». این اصل، اختصاص به "طریق المسلمین" هم ندارد و همه فضاهای عمومی اعم از دریا و مرتع و جنگل و .. را در برمی گیرد و چون این منابع حیاتی در اختیار دولت بوده و حفاظت از آنها از وظایف حکومت است، از این رو حکومت نسبت به آنها ضامن می باشد.(سروش محلاتی؛ سیل، تقدیر یا تدبیرِ ما؟)
نمونه ای از عدم رعایت این حق، مسئله تولید زباله است. «ایرانیها سالانه ٢٠میلیون تن زباله تولید میکنند. سرانه تولید زباله برای هر فرد تقریبا 820 گرم است.اطلاعات موجود نشان می دهد هر فرد تهرانی به طور متوسط سالانه شش برابر وزن خود زباله تولید می کند. متوسط سرانه زباله تولید شده در شهر تهران 320 کیلوگرم و ارزش روزانه آن 1800 میلیون ريال است. اما سرانه تولید روزانه زباله در جهان 250 تا 300 گرم است که در ایران 600 گرم و در شمال تهران 1200 گرم است .این حجم از سرانه تولید زباله در تهران نزدیک دوبرابر جهان است»(باقی، 1396) و مسئله دیگر انتشار همین زباله در محیط و در دست و کوه و رودخانه و جنگل است. روزانه ۵۰۰ تن زباله علاوه بر رسوبات از کانالها و مسیل های آبهای سطحی شهر تهران جمع آوری می شود. متوسط تولید زباله، چیزی حدود ۶۰۰۰ تن است. یعنی حدود ۱۰٪ زباله های مان را در کانال ها می ریزیم! مهمترین عامل آبگرفتگی و سیلاب در بارندگی های شدید همین زباله ها هستند.
گرچه شهروندان رعایت نمی کنند اما گناه شهرداری از شهروندان بیشتر است زیرا به مشکلات شهری، بعنوان منبع درآمد نگاه میکند (Dirty business) نه رفع مشکل و با مانیتور کردن این مشکلات صرفا قصد رفع مسئولیت است.
آسانترین قسمت ماجرا، تصحیح رفتار آنها متعاقب آموزش است اما با وجود تعداد بی شمار بیلبورد، استرابورد، رسانه، بودجه و امکاناتی که در اختیار نهادها وجود دارد برای فرهنگ سازی مورد استفاده قرار نمی گیرد. شهرداری بودجه کلانی را برای پسماند می گیرد اما پروژه های کاهش زباله برای شهروندان نیمه فعال یا تعطیل است.
یکی از کارهای شهرداری پاکسازی کانالها و مسیرهای آب های سطحی است ولی اهتمام به وظایف غیر مرتبط یا مستحبی مانند تدارکات راهپیمایی اربعین بیش از اهتمام به وظایف واجب و اصلی است. رانت و چپاول نیز مانع بزرگی در اجرای این طرح های حیاتی است. باید روی مغازه دارها کنترل بیشتری داشته باشد. مثلا میوه فروشیها، اضافه های سبزی و میوه های خراب شده را، داخل جوی آب می ریزند. برنامه های فرهنگی تلویزیون هم کافی نیست اگر اصلا باشد. مدیریت عام شهر و مدیریت خاص اگو و فاضلاب شهر، علمی است جامع که نیاز به دانش بسیار وسیع و استفاده از تجربه و توانایی متخصصان خبره دارد. ( کتاب شهروندی و شهربندی، ص50-52)
17- قاعده طلایی اخلاق
قاعده طلایی اخلاق (Golden Rule) چنانکه از نامش پیداست یک قاعده اخلاقی است اما در سطور آغازین این نوشتار درباره همپوشانی های اخلاق و حقوق شهروندی در پاره ای از مسائل و موضوعات سخن گفته شد و این قاعده از نمونه های آن است که فیلسوفان زیادی در سده های پیشین به اشکال مختلف آن را بیان کرده اند. لُبّ قاعده که آن را از حالت فردی خارج و امری بین افراد می سازد این استک«هرچه برای می پسندی برای دیگری هم بپسند». یعنی نیکی و بدی هر عملی نسبت به دیگران با این سنجه، سنجیده می شود که آیا همان عمل را برای خود مطلوب می دانیم؟ این قاعده را می توانیم به زبان جامعه شناختی «تعمیم خود» بنامیم. این غیر از مفهوم «دیگری تعمیم یافته» هربرت مید است. درخور توجه است که پیش از فیلسوفان دوران جدید، در سخنان حکیمان یونان باستان و چین باستان و پیشوایان اسلامی هم این قاعده طلایی آمده است.
امام علی(ع) خطاب به امام حسن مجتبی می گوید: یا بُنَیَّ، اِجْعَلْ نَفْسَكَ مِیزَاناً فِیمَا بَینَكَ وَبَینَ غَیرِكَ، فَأَحْبِبْ لِغَیرِكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ، وَاکْرَهْ لَهُ مَا تَکْرَهُ لَهَا، وَلاَ تَظْلِمْ كَمَا لاتُحِبُّ أَنْ تُظْلَمَ، وَأَحْسِنْ كَمَا تُحِبُّ أَنْ یحْسَنَ إِلَیكَ، وَاسْتَقْبِحْ مِنْ نَفْسِكَ مَا تَسْتَقْبِحُهُ مِنْ غَیرِكَ، وَارْضَ مِنَ النَّاسِ بِمَا تَرْضَاهُ لَهُمْ مِنْ نَفْسِكَ، وَلاَ تَقُلْ مَا لاتَعْلَمُ، وَإِنْ قَلَّ مَا تَعْلَمُ وَلاَ تَقُلْ مَا لاتُحِبُّ أَنْ یقَالَ لَكَ.
پسرم! خویشتن را معیار و مقیاس قضاوت میان خود و دیگران قرار ده. برای دیگران چیزی را دوستدار که برای خود دوست میداری و برای آنها نپسند آنچه را برای خود نمیپسندی. به دیگران ستم نکن همان گونه که دوست نداری به تو ستم شود. به دیگران نیکی کن چنان که دوست داری به تو نیکی شود.
آنچه را برای دیگران قبیح میشمری برای خودت نیز زشت شمار. و برای مردم راضی شو به آنچه برای خود از سوی آنان راضی میشوی. آنچه را که نمیدانی مگو، اگر چه آنچه میدانی اندک باشد، و آنچه را دوست نداری درباره تو بگویند، درباره دیگران مگو.
اِحْمِلْ نَفْسَكَ مِنْ أَخِیكَ عِنْدَ صَرْمِهِ عَلَی الصِّلَةِ، وَعِنْدَ صُدُودِهِ عَلَی اللَّطَفِ وَالْمُقَارَبَةِ، وَعِنْدَ جُمُودِهِ عَلَی الْبَذْلِ، وَعِنْدَ تَبَاعُدِهِ عَلَی الدُّنُوِّ، وَعِنْدَ شِدَّتِهِ عَلَی اللِّینِ، وَعِنْدَ جُرْمِهِ عَلَی الْعُذْرِ، حَتَّی كَأَنَّكَ لَهُ عَبْدٌ، وَكَأَنَّهُ ذُو نِعْمَة عَلَیكَ وَإِیاكَ أَنْ تَضَعَ ذَلِكَ فِی غَیرِ مَوْضِعِهِ، أَوْ أَنْ تَفْعَلَهُ بِغَیرِ أَهْلِهِ.
(فرزندم!) در مقابل برادر دینی خود (این امور را بر خود تحمیل کن:) به هنگام قطع رابطه از ناحیه او، تو پیوند برقرار نما و در زمان قهر و دوریش به او نزدیک شو، در برابر بخلش، بذل و بخشش و به وقت دوری کردنش نزدیکی اختیار کن، به هنگام سخت گیریش نرمش و به هنگام جرم، عذرش را بپذیر، آن گونه که گویا تو بنده او هستی و او صاحب نعمت توست; اما بر حذر باش از اینکه این کار را در غیر محلش قرار دهی یا درباره کسی که اهلیت ندارد به کار بندی.
وَلِنْ لِمَنْ غَالَظَكَ، فَإِنَّهُ یوشِكُ أَنْ یلِینَ لَكَ، وَخُذْ عَلَی عَدُوِّكَ بِالْفَضْلِ فَإِنَّهُ أَحْلَی الظَّفَرَینِ. وَإِنْ أَرَدْتَ قَطِیعَةَ أَخِیكَ فَاسْتَبْقِ لَهُ مِنْ نَفْسِكَ بَقِیةً یرْجِعُ إِلَیهَا إِنْ بَدَا لَهُ ذَلِكَ یوْماً مَا. وَمَنْ ظَنَّ بِكَ خَیراً فَصَدِّقْ ظَنَّهُ. وَلاَ تُضِیعَنَّ حَقَّ أَخِیكَ اتِّكَالاً عَلَی مَا بَینَكَ وَبَینَهُ، فَإِنَّهُ لَیسَ لَكَ بِأَخ مَنْ أَضَعْتَ حَقَّهُ....وَلاَ تَكُونَنَّ عَلَی الاِسَاءَةِ أَقْوَی مِنْكَ عَلَی الاِحْسَانِ. وَلاَ یکْبُرَنَّ عَلَیكَ ظُلْمُ مَنْ ظَلَمَكَ، فَإِنَّهُ یسْعَی فِی مَضَرَّتِهِ وَنَفْعِكَ، وَلَیسَ جَزَاءُ مَنْ سَرَّكَ أَنْ تَسُوءَهُ.
با کسی که نسبت به تو با خشونت رفتار میکند نرمی کن که امید میرود به زودی در برابر تو نرم شود. با دشمن خود با فضل و کرم رفتار کن که در این صورت از میان دو پیروزی (پیروزی از طریق خشونت و پیروزی از طریق محبّت) شیرینترین را برگزیده ای. اگر خواستی پیوند برادری و رفاقت را قطع کنی جایی برای آشتی بگذار که اگر روزی خواست باز گردد بتواند. کسی که درباره تو گمان نیکی ببرد با عمل خود گمانش را تصدیق کن. هیچ گاه به اعتماد رفاقت و یگانگی که میان تو و برادرت برقرار است حق او را ضایع مکن زیرا آن کس که حقش را ضایع کنی برادر تو نخواهد بود.
نباید خاندان تو بدبختترین و ناراحتترین افراد در برابر تو باشند. به کسی که به تو علاقه ندارد (و بیاعتنایی یا تحقیر میکند) اظهار علاقه مکن و نباید برادرت در قطع پیوندِ برادری، نیرومندتر از تو در برقراری پیوند باشد و نه در بدی کردن قویتر از تو در نیکی نمودن
امام علی(ع) : كَفاكَ أدَبا لِنَفسِكَ اجتِنابُ ما تَكرَهُهُ مِن غَيرِكَ.
براى ادب كردن خود، تو را همين بس كه از آنچه در ديگران نمى پسندى ، دورى كنى.
ازامام حسن(ع) نیز نقل شده است: يَا ابْنَ آدْم!..وَ صاحِبِ النّاسَ بِمِثْلِ ما تُحبُّ أنْ يُصاحِبُوكَ بِهِ تَكُنْ عَدْلاً. اي فرزند آدم! با افراد (مختلف) آنچنان بر خورد كن كه انتظار داري ديگران همانگونه با تو بر خورد نمايند.(بحارالأنوار، ج 78، ص 112 )
این سخن چنان جایگاه والایی دارد که ولتر از خداوندان عصر روشنگری آن را اصل اساسی در حقوق طبیعی و حقوق انسانی می داند: «حقوق انسانی به هیچ وجه نمیتواند بر مبنایی غیر از حقوق طبیعی قرار بگیرد و اصل اساسی و فراگیر جهانی این دو حقوق- حقوق انسانی و حقوق طبیعی- این است که آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند» (کتاب شهروندی و شهربندی، ص52-55).
- متن کامل روایت که از قضا فرازهای دیگرش به حقوق همسایگان مربوط می شود که بخش دیگری از حقوق شهروندی است این است: يَا ابْنَ آدْم! عَفِّ عَنِ مَحارِمِ اللّهِ تَكُنْ عابِداً وَ ارْضِ بِما قَسَّمَ اللّهُ سُبْحانَهُ لَكَ تَكُنْ غَنِيّاً وَ أحْسِنْ جَوارَ مَنْ جاوَرَكَ تَكُنْ مُسْلِماً وَ صاحِبِ النّاسَ بِمِثْلِ ما تُحبُّ أنْ يُصاحِبُوكَ بِهِ تَكُنْ عَدْلاً. اي فرزند آدم! نسبت به محرّمات الهي عفيف و پاكدامن باش تا عابد و بنده خدا باشي. راضي باش بر آنچه كه خداوند سبحان برايت تقسيم و مقدّر نموده است، تا هميشه غني و بي نياز باشي. نسبت به همسايگان، دوستان و همنشينان خود نيكي و احسان نما تا مسلمان محسوب شوي. با افراد (مختلف) آنچنان بر خورد كن كه انتظار داري ديگران همانگونه با تو بر خورد نمايند.(بحارالأنوار، ج 78، ص 112 )