ضمن عرض تشکر و خداقوت به مهندس داودی، مدیر مرکز و همکاران دلسوز و پرتلاششان، توجه شما را به متنی که یکی از همراهان پس از بازدید از مدرسه نگاشته اند جلب نموده و سپس یک فایل pdf در توضیح چگونگی اداره مدرسه و دو کلیپ تصویری که در مرکز صبح رویش تهیه و تولید شده است جلب می نماییم.
* * * * *
سعیده سرهنگی
به نام خدا
دیوارهای کج و معوج خانه ها ،حصار امن هیچ خانواده ی خوشبختی نبوده .
پنجره های ترک خورده با شیشه های دود اندود هیچ نوری را به اتاق های نمور نمی تابانند .
دیو فقر، مردان زحمتکش را به زنجیر کشیده است و گاهی افیون، تنها راه گریز از دالان تاریکی است که در آن گرفتارند.
و زنان، مظلومانه در گردابی از مشکلات بی پایان، جوانیشان را به دست باد می سپارند.
سایه ی پدر و مهر مادری، کبوتری است که بر سقف خراب این خانه ها نمی نشیند.
در سرکوچه ها نه هندوانه و سیب که زندگی را به حراج گذاشته اند .
و کودکان دروازه غار ...
سرگردان در این خانه ها و کوچه ها تنها چیزی که نمی یابند زندگی است .
و چه بی رحمانه کودکیشان در سر چهار راه ها به تاراج میرود .
خوشبختی و آینده، دو مفهوم دور از ذهن برایشان است .
و در چهره های آفتاب سوخته شان چقدر جای لبخند خالیست .
حال، چند سالی است که جوانانی از جنس نور، کمر همت بسته اند که کاری کنند کارستان،
که کرده اند. خورشید وجودشان بر آسمان سربی زندگی این کودکان تابیده است.
امروز در زمین بایر و پر زباله ی دروازه غار، باغی سبز روییده است.
باغی که اگر وارد شوید حتما بوی بهشت را استشمام می کنید.
دستانی پر مهر که ابر نوازششان بر سر بی پناه این کودکان باریده است.
مدرسه ی صبح رویش، نهالی تازه اما تنومد است با ریشه های باور و ایمان و ایثار .
صبح رویش، سقف امن این کودکان شده و از پنجره های شفافش، نوری به رنگ امید تابیده است.
فرماندهان جنگ امروز جوانان صبح رویش هستند .
همان قدر تحسین برانگیز و ستودنی!
شاید ما هم بتوانیم سهم کوچکی در این جهاد داشته باشیم.
گل کوچکی به این باغ بیفزاییم .
شاید ما هم بتوانیم مثل این جوانان، نقشی کمرنگ در لبخند و آینده ی این کودکان بزنیم.
حتما نقش برق چشم های این کودکان، زیباترین نقش زندگیمان خواهد شد .
مهندس داودی مدیر عامل موسسه صبح رویش