معمولاً بسیاری از پدر مادرهای خوب و فهیم در موضوع فرزندپروری دقت و توجه لازم را بکار می برند. اما گاهی در زندگی و شیوه ی فرزندپروری والدین خوب و متعهد نیز برخی نقایص و کاستی هایی ملاحظه می گردد که آسیب های آن در سال های آینده و در زمانی که فرزندانشان باید زندگی موفق و پرباری داشته باشد، نمایان می شود.
بدیهی است که همه پدران و مادران خواهان رشد و موفقیت فرزندان خود بوده و به طور طبیعی از همان دوران کودکی با شیوه ی تشویق و هورا کشیدن سعی بر افزایش انگیزه های پیشرفت و موفقیت در فرزند خود داشته و او را به این سمت تشویق می نمایند. اما گاهی آنقدر این شیوه را ادامه می دهند که فرزندشان باورش می شود که باید همیشه در زندگی پیروز شده و به موفقیت برسد و هیچگاه شکستی در کار نباشد! محصول چنین تربیتی، فرزندی می شود که در مراحل مختلف زندگی تاب و تحمل شکست و دوباره تلاش کردن را نداشته و در آینده و در طول زندگیاش که سراسر صحنه های توأم با موفقیت و شکست های گوناگون است، دچار بحران، تزلزل، اضطراب و افسردگی می شود و به خصوص در شکست ها روحیه و انگیزه ی خود را آنچنان از دست می دهد که برگرداندن او به مسیر صحیح زندگی، کاری بس دشوار و طاقت فرسا هم برای خودش و هم برای کسانی که می خواهند کمکش کنند، مانند مشاوران و روانشناسان و حتی روانپزشکان می شود!
🔴 روحیه ی تاب و تحمل شکست و دوباره و سه باره و چندباره برخاستن و تلاش کردن را در فرزند خود پدید آورید!
تقریباً در زندگی تمامی انسانهای موفق، اعم از مخترعین، مکتشفین، قهرمانان و چهره های شاخص در زمینه های علمی، هنری، ورزشی و ... صحنه های فراوانی از شکست های پی در پی و دوباره برخاستن و تلاش مجدد دیده می شود تا در نهایت توانسته اند بر سکوی موفقیت و قهرمانی بایستند!
در حقیقت اگر نبود آن صبوری و روحیهی مقاوم در انسانهای پیشرو که بعد از هر شکست و در رسیدن به هدف، با روحیهی جنگندگی و پر از انرژی به تلاش خود ادامه داده اند، قطعاً امروز دنیا شکل دیگری میداشت و از این همه دستاورد علمی، هنری، صنعتی، پزشکی، ورزشی و ... خبر و اثری نبود!
حالا جای سوال اینجاست که این روحیه مقاوم، صبور و جنگنده در فرزند از کجا به دست می آید!؟
پاسخ سوال این است که همه ی دست اندرکاران تعلیم و تربیت بر این موضوع اتفاق نظر دارند که «تحمل شکست» از اموری است که در دوران کودکی و توسط والدین می تواند و باید که مورد آموزش قرار گیرد.
برد و باخت در زندگی هر انسانی وجود دارد که باید در مقابل آن ها واکنش های صحیحی را انجام دهد و بهتر است در دوران کودکی این امر تمرین شده و در او نهادینه شود. اینکه بیاموزد
کودکان باید بیاموزند، هر رقابتی که برنده دارد طبعاً بازنده هایی نیز به همراه خواهد داشت و ممکن است او در دسته ی بازنده ها قرار گیرد، اما در آن موقع دنیا به آخر نرسیده و هر شکست می تواند پله موفقیت بعدی قرار گیرد.
که زندگی فقط برنده شدن نیست. گاهی اوقات باید به فرزندان خود بیاموزیم که شکست را نیز بپذیرند و با آن کنار بیایند.
مراقب باشید که پرورش این باور در میان کودکان که بردن و پیروز شدن تنها موضوع مهم در هر رقابتی است و شکست خوردن نشانهای از ضعف است اصلأ درست نیست و اینکه متوجه باشند که قبول شکست نیز نشانه ضعف نیست. چاره ای نیست و باید که تحمل شکست در کودکان را بالا برد.
بعضی اوقات دیده می شود وقتی که فرزندی در رقابتی شرکت می کند فقط خواهان پیروزی است و فکر می کند اگر در یک مسابقه یا امتحان نتیجه دلخواه را کسب نکند ممکن است پدرو مادر او را مانند قبل دوست نداشته باشند. کودکان گاهی در بازی ها اینگونه فکر می کنند که اگر ببازند بچه ی بدی هستند و فقط در صورت برنده شدن بچه ی خوبی هستند! والدین باید او را مطمئن کنند که به خاطر خودش دوستش دارند و خوب و بد بودنش به دلیل نتایجی که کسب می کند و کارهایی که می تواند انجام دهد، نیست! پدر ومادر باید او را مطمئن کنند که صرفاً تلاش او برایشان مهم است دوست داشتنشان کاملاً بدون شرط است و هر چند که دستیابی به پیروزی و موفقیت شیرین دلچسب است اما مهمتر از آن داشتن روحیه در تلاش های مجدد و پس از شکست است.
خلاصه اینکه نقش پدران و مادران در آموزش مفهوم موفقیت و شکست و قبول آن توسط کودکان بسیار حائز اهمیت است. والدینی که کودکانشان را هنگام موفقیت تشویق کرده، یا هنگام شکست آنها را مورد سرزنش قرار می دهند، به کودکان خود این آموزش غلط را می دهند که شکست و موفقیت دو رکن اصلی زندگی است. با این کار، آرام آرام و رفته رفته احساس انزجار و نفرت از شکست در فرزندشان شکل می گیرد و او برای رسیدن به موفقیت تلاش های کاذبی را آغاز میکند و نسبت به شکست حس منفی پیدا کرده و در صورت شکست خوردن دچار یأس، ناامیدی و افسردگی می شود. در صورتی که هدف از بازی، آموزش شیوه های برقراری تعامل اجتماعی و به دست آوردن تجربه شکست و موفقیت است.
از سوی دیگر برخی از والدین کمالگرا و پرتوقع از کودکان خود انتظار دارند که فرزندشان همه کارهای خود را به نحو احسن انجام داده و در تمام زمینه ها موفق باشد، این طرز تفکر باعث می شود که کودک فقط برای تأیید والدین خود تلاش کند و شکست را پایان همه چیز بداند. این قبیل والدین بدون توجه به توانمندی های جسمی و روانی کودک سعی می کنند او را به سوی موفقیت های پی درپی سوق دهند، غافل از این که این کار مؤثر واقع نخواهد شد و در آینده می تواند او را با بحران های بزرگ روبرو نماید. درست است که والدین همواره می خواهند فرزند خود را تشویق کنند اما می توانند هنگام بازی به جای تشویق برای برنده شدن و یا اول شدن، گاهی هم به نتایج متوسط و رسیدن به رده های بعدی، روی خوش نشان داده و حتی نتایج شکست را نیز برای او توجیه کنند و به او بگویند: هیچ اشکالی نداره عزیزم، بازی ادامه داره و می توان دوباره تلاش کرد. این برخوردها میتواند اثرات مثبت بر روی کودک داشته و نقش مهمی در رشد شخصیتی و اجتماعی او در قبول تنبیه ها و شکست ها در زندگی آینده اش داشته باشد.
اجازه دهید در این خصوص بازهم با شما صحبت هایی را داشته باشیم.
برای شما والدین محترم آرزوی موفقیت و سلامت می نماییم.🙏🌹
اقتباس، تهیه و تنظیم:
فاطمه موسوی، روان شناس و زوجدرمانگر
شاهین نوش آبادی، مشاور امور خانواده